Monday, June 21, 2010

هذیان های مهدی فداکار ((جدید))سگ بازی

دلم نمی خواد فرهیخته باشم..دلم میخواد بچه باشم، بعضی وقت ها چیزهای بچه گانه بخوام..
آروزهای کلیشه ای داشته باشم. مثل یه گنگستر که به زنش قول میده این دفعه آخرین سرقتش باشه و بعدش با پول ها فرار می کنن و میرن یه کشور گرمسیری و کنار یه ساحل با ماسه هایی طلایی یه ویلا میخرن که دست هیشکی بشون نرسه میخوام اوج رهایی و آزادیم در همین حد باشه… حتی اگه یه مشت فیلسوف حلقه بزنن دور هم و با دلیل و مدرک و استدلال ثابت کنن آزادی من به طرز فجیعی مبتذل بوده و دانشجوهاشون هم تند تند بنویسن اراجیفشون رو…. دلم میخواد فرار کنم به یه جای خیلی دور و با هر کس که دلم بخواد بپرم.. حتی اگه عکسم رو با یه دختر نیمه برهنه همه جا پخش کنن و بگن فساد اخلاقی دارم . اصلاً دقیقاً دلم میخواد بگن فساد اخلاقی دارم

No comments:

Post a Comment